صحبت‌های جالب پورشیرازی درباره غلام باستانی «پیر پسر»!

یادگاری‌های تلخ یک بازیگر از سینما
چهارشنبه 5 شهریور 1404 - 18:18
مطالعه 3 دقیقه
حواشی فیلم پیر پسر
حسن پورشیرازی در نشست مستندِ «پیرپسر» از افسوس کوچ بهرام بیضایی و حسرتِ بزرگ برای همکاری مجدد با داریوش مهرجویی قبل از به قتل رسیدنِ او سخن گفت.

به گزارش فیلمزی، حسن پورشیرازی بازیگر آرام و بی‌حاشیه‌ی سینمای ایران، پس از اکران «پیرپسر» سکوت کرده بود و تنها بازیگرِ این فیلم بود که درباره غلام باستانی و دشواری بازی این نقش حرفی به میان نیاورده بود و انتظار می‌رفت به بهانه اکران فیلم مستند «پیر پسر» در خانه هنرمندان، کمی درباره بازی در این فیلم با آب و تاب صحبت کند. اما چنین نکرد و خیلی کوتاه درباره «پیرپسر» و سماجت خود برای بازی در این فیلم حرف زد و البته که ترجیح داد از یادگاری‌های سینما که به زعم او تلخ بوده سخن بگوید.

حسن پورشیرازی در نشست مستندِ «پیرپسر» فرصت را غنیمت شمرد و از حسرت بزرگِ خود یعنی رفتن بهرام بیضایی از ایران و یا آخرین تماس داریوش مهرجویی برای همکاری‌ مجدد با او سخن گفت. همکاری که با قتل مهرجویی هرگز شکل نگرفت.

این بازیگر با بیان این مطلب که از کودکی بازیگری را آغاز کرده است، گفت: من از ۹ سالگی از طریق رادیو وارد حرفه بازیگری شدم و مسیر کاری‌ام را ادامه دادم و در محضر بزرگان بسیاری بوده‌ام و اگر بخواهم کمی شخصی‌تر نگاه کنم، باید بگویم که بیشتر، خاطرات تلخ برای من مانده است و هر بار با یک فقدان یا تلخی همراه بوده است. در واقع تلخی‌های سینما برایم بیشتر بوده است.

بازیگر فیلم «سگ کشی» بهرام بیضایی ادامه داد: روزی که با آقای بیضایی کار کردم و بعد رفتن‌اش را دیدم، خیلی چیزها برای من تمام شد. یا وقتی خبر قتل آقای مهرجویی را شنیدم یاد تلفن او افتادم که گفته بود «می‌خواهی کار کنی؟ زنگ بزن، بیا.» صدایش هنوز در گوشی‌ام مانده است. این رفت‌وآمدها و فقدان‌ها خیلی سخت اما اجتناب‌ناپذیر بوده است.

بازیگر «غلام باستانی» در فیلم «پیر پسر» گفت: در ۲۰ سال گذشته، خیلی گفتگوها و آرزوها با دوستان داشتیم. مثل همان روزی که با مازیار میری نشستیم و صحبت کردیم؛ امیدوارم خداوند سلامتی دوباره به او بدهد. اما گذر این سال‌ها نشان داده که شرایط زندگی در ایران چقدر خاص و حساس است؛ آدم‌ها صبح و شب با امید و ناامیدی‌های بزرگی زندگی می‌کنند.

پورشیرازی در بخش پایانی صحبت‌های خود به ویژگی‌های اکتای براهنی در کارگردانی اشاره کرد و گفت: شفافیت او در کارگردانی بی‌نظیر است. زیرا با عوامل مانند یک دوست صمیمی صحبت می‌کند و همه جزئیات فیلمنامه و صحنه را دقیق توضیح می‌دهد. بنابراین بازیگر با میل و کمال، توانایی‌ها و تجربه خود را در اختیار او می‌گذارد، زیرا براهنی از بازیگری ما برای خدمت به اثر استفاده می‌کند، نه برای ساختن بازیگر.

این بازیگر توانمند سینمای ایران یادآور شد: تمام جزئیات، از دیالوگ‌ها تا حرکت‌ها، با دقت و در کمال شفافیت در فیلمنامه مشخص و در فیلم اجرا می‌شد. مثلاً صحنه‌ای که غلام، رعنا را برمی‌گرداند دقیقاً مطابق با فیلمنامه اجرا شده است.

حسن پورشیرازی خاطرنشان کرد: سناریوی این فیلم، سه سال در دست من بود و به‌عنوان یک بازیگر سمج مرتب پیگیر بودم. زنگ می‌زدم و می‌پرسیدم «کی شروع می‌کنیم؟» خوشحالم که پروژه به موقع شروع نشد تا من توانستم در آن حضور پیدا کنم. آقای براهنی مدام روی فیلمنامه کار می‌کردند. یک مدت مشکلاتی برای تصویب پیش آمد، بعد که تصویب شد، کرونا شد و همه‌چیز عقب افتاد. اما در نهایت، این مسیر پرچالش به نتیجه رسید.

مقاله رو دوست داشتی؟
نظرت چیه؟
داغ‌ترین مطالب روز

نظرات