حقایق جالب سریال Breaking Bad | ترسناک‌ترین معلم شیمی تاریخ

سه‌شنبه 14 مرداد 1404 - 19:00
مطالعه 9 دقیقه
پوستر سریال بریکینگ بد
در این مقاله به بررسی نکات و حقایق جالب سریال Breaking Bad یکی از سریال‌های فراموش‌نشدنی تاریخ خواهیم پرداخت. با فیلمزی همراه باشید.

سریال Breaking Bad بدون شک یکی از تاثیرگذارترین و ماندگارترین آثار تاریخ تلویزیون است؛ مجموعه‌ای که با روایتی پرکشش، شخصیت‌پردازی عمیق و سبک بصری منحصربه‌فرد، استانداردهای تازه‌ای را در دنیای سریال‌های تلویزیونی تعریف کرد. ساخته‌ی وینس گیلیگان داستان یک معلم شیمی به نام والتر وایت را روایت می‌کند که با ورود به دنیای تبهکاری، به‌تدریج مرزهای اخلاقی را در هم می‌شکند و به چهره‌ای تاریک به‌نام هایزنبرگ بدل می‌شود. این روایت پیچیده از سقوط اخلاقی، در کنار بازی‌های خیره‌کننده‌ی برایان کرانستون و آرون پال، به خلق اثری منجر شد که نه‌تنها تحسین منتقدان را به‌دست آورد، بلکه قلب میلیون‌ها مخاطب را نیز تسخیر کرد.

اما آن‌چه Breaking Bad را فراتر از یک داستان جنایی یا درام خانوادگی قرار می‌دهد، پشت‌پرده‌ی خلاقانه‌ی آن است؛ از تصمیم‌های جسورانه‌ی تولید گرفته تا شوخی‌های بامزه‌ی پشت‌صحنه، از دقت در جزئیات علمی تا استفاده‌ی هوشمندانه از رنگ و قاب‌بندی. در این مقاله، نگاهی می‌اندازیم به برخی از جذاب‌ترین و کمتر گفته‌شده‌ترین حقایق مربوط به این سریال تحسین‌شده؛ نکاتی که شناخت عمیق‌تری از دنیای Breaking Bad به ما می‌دهند و نشان می‌دهند چگونه همکاری دقیق و خلاقانه‌ی یک تیم، می‌تواند اثری خلق کند که برای همیشه در حافظه‌ی فرهنگی مخاطبان ثبت شود.

کپی لینک

۱. انتخاب مکان فیلم‌برداری و تأثیر آن

ابتدا قرار بود سریال Breaking Bad در ایالت کالیفرنیا ساخته شود اما با توجه به محدودیت‌های بودجه و پیشنهادهای مالی جذاب از سوی ایالت نیومکزیکو، تیم تولید تصمیم گرفت محل فیلم‌برداری را به آلبوکرکی منتقل کند. این تصمیم در ابتدا صرفاً به‌دلیل صرفه‌جویی مالی گرفته شد، ولی در ادامه مشخص شد که این انتخاب یکی از عوامل کلیدی در شکل‌گیری فضای بصری منحصربه‌فرد سریال بوده است.

چشم‌اندازهای بیابانی، خیابان‌های خلوت و حال‌و‌هوای نیمه‌صنعتی شهر، دقیقاً با فضای تیره و سرد داستان همخوانی داشت و به خلق دنیایی واقع‌گرایانه و باورپذیر کمک شایانی کرد. انتخاب آلبوکرکی در نهایت فراتر از یک تصمیم اقتصادی ساده بود؛ زیرا این شهر به‌مرور به بخشی جدایی‌ناپذیر از هویت سریال تبدیل شد و سپس در Better Call Saul پررنگ‌تر شد. امروزه بسیاری از لوکیشن‌های اصلی سریال از جمله خانه‌ی والتر وایت، رستوران Los Pollos Hermanos و کارواش معروف، به جاذبه‌های گردشگری تبدیل شده‌اند. حتی فروشگاه‌هایی در این شهر محصولاتی همچون بلورهای آبی‌رنگ شبیه به مت‌آمفتامینِ سریال یا تی‌شرت‌های برند Heisenberg را به فروش می‌رسانند. تأثیر فرهنگی Breaking Bad بر شهر آلبوکرکی آن‌قدر زیاد بوده که گویی این شهر یکی از شخصیت‌های سریال است.

کپی لینک

۲. انتخاب بازیگران اصلی و تغییرات غیرمنتظره

فرایند انتخاب بازیگران برای Breaking Bad پر از تصمیم‌های جسورانه و گاه برخلاف انتظار بود. نقش والتر وایت ابتدا به بازیگرانی همچون متیو برودریک و جان کیوسک پیشنهاد شد، اما هیچ‌یک از آن‌ها نقش را نپذیرفتند. وینس گیلیگان، خالق سریال، پس از تماشای یکی از قسمت‌های X-Files که در آن برایان کرانستون نقشی دراماتیک ایفا می‌کرد، به توانایی‌های او پی برد. او می‌خواست والتر شخصیتی باشد که هم بتواند احساس همدلی ایجاد کند و هم در عین حال ترسناک باشد؛ ترکیبی که کرانستون به بهترین شکل از پس آن برآمد.

در مورد شخصیت جسی پینکمن نیز داستان جالبی وجود دارد. آرون پال ابتدا به‌دلیل ظاهر جوان و سبک بازی‌اش گزینه‌ی محبوبی نبود و حتی برنامه‌ریزی شده بود که شخصیت جسی در پایان فصل اول کشته شود، اما اجرای قدرتمند پال و شیمی فوق‌العاده میان او و کرانستون، باعث شد که وینس گیلیگان تصمیمش را تغییر دهد. جسی نه‌تنها زنده ماند که به یکی از پیچیده‌ترین و محبوب‌ترین شخصیت‌های سریال تبدیل شد. همین انعطاف در مسیر تولید، از جمله دلایلی است که سریال تا این اندازه زنده و پویا و غیرقابل‌پیش‌بینی باقی ماند.

کپی لینک

۳. شوخی‌های بامزه برایان کرانستون با آرون پال

با وجود فضای جدی و پرتنش سریال، پشت صحنه Breaking Bad به طرز عجیبی پر از لحظات طنز و شوخی‌های دوستانه بود. یکی از بامزه‌ترین شوخی‌ها مربوط به زمانی است که برایان کرانستون، با همکاری تیم تولید، وانمود کرد شخصیت جسی در پایان فصل اول کشته خواهد شد. آن‌ها حتی تابوتی ساختند و آن را به پال نشان دادند تا باور کند که از سریال حذف خواهد شد. این شوخی باعث شد آرون پال برای مدتی دچار اضطراب واقعی شود، تا اینکه متوجه شد همه‌چیز فقط یک حقه بوده است.

«مشخصه که نمی‌دونی با چه کسی صحبت می‌کنی، پس بذار روشن کنم. من در خطر نیستم، اسکایلر. من خودِ خطرم.»

اما این تنها شوخی کرانستون نبود. در طول فیلم‌برداری، بارها شاهد بلوپرهایی بودیم که نشان می‌داد تیم بازیگری چقدر با یکدیگر هماهنگ و صمیمی‌اند. از بداهه‌گویی‌های خنده‌دار گرفته تا شوخی‌های لحظه‌ای میان برداشت‌ها، فضای پشت‌صحنه بر خلاف خود سریال سرشار از نشاط بود. این تضاد بین حال‌وهوای سریال و روحیه بازیگران به‌خوبی نشان می‌دهد که چطور یک تیم حرفه‌ای می‌تواند در عین حفظ کیفیت اجرایی بالا، فضایی دوستانه و مثبت را پشت دوربین حفظ کند.

کپی لینک

۴. الهامات علمی و دقت در جزئیات شیمیایی

یکی از ویژگی‌های جالب Breaking Bad دقت در بازنمایی فرآیندهای شیمیایی است. تیم تولید برای اطمینان از درستی علمی فرایند تولید مت‌آمفتامین، با مشاورانی در حوزه‌ی شیمی همکاری کردند. البته به‌منظور جلوگیری از سوءاستفاده‌ی احتمالی، برخی جزئیات به‌عمد تغییر داده شدند یا ناقص نمایش داده شدند اما در مجموع، تلاش شد فرایندهایی که در آزمایشگاه‌های والتر وایت نمایش داده می‌شدند، تا حد ممکن واقعی و علمی باشند.

حتی ابزارهای استفاده‌شده در صحنه‌ها نیز از تجهیزات واقعی آزمایشگاهی تهیه شدند. این دقت علمی نه‌تنها به باورپذیری سریال افزود، بلکه در جامعه‌ی علمی نیز بازخوردهای مثبتی ایجاد کرد. بسیاری از اساتید شیمی در دانشگاه‌ها از Breaking Bad به‌عنوان نمونه‌ای از چگونگی علاقه‌مند کردن نسل جوان به علم استفاده کردند و برخی حتی کلاس‌هایی طراحی کردند که مفاهیم علمی را با ارجاع به این سریال آموزش می‌دادند.

کپی لینک

۵. استفاده از رنگ به‌عنوان زبان تصویری

یکی از ابزارهای قدرتمندی که وینس گیلیگان برای روایت داستان به کار گرفت استفاده‌ی هوشمندانه از رنگ بود. در Breaking Bad هر رنگ معنا و بار روانی خاصی داشت و به‌شکلی کاملاً آگاهانه برای نمایش وضعیت ذهنی شخصیت‌ها به کار گرفته می‌شد.

برای مثال، ماری اغلب لباس‌های بنفش می‌پوشید که نشان‌دهنده‌ی وسواس و کنترلگری او بود. یا استفاده از رنگ سبز در لباس‌های والتر در مقاطع مختلف بازتابی از وضعیت روانی و اخلاقی او بود؛ از مردی معمولی تا تبدیل شدن به هیولای هایزنبرگ. حتی در طراحی صحنه‌ها و نورپردازی نیز رنگ‌ها نقش کلیدی داشتند. این نوع استفاده از رنگ نه‌تنها جذابیت بصری بالایی داشت که به عمق روان‌شناسی شخصیت‌ها و فضای داستانی کمک می‌کرد. در واقع رنگ‌ها در Breaking Bad نه یک انتخاب تزئینی بلکه بخشی از روایت تصویری بودند که داستان را بدون دیالوگ هم پیش می‌بردند.

کپی لینک

۶. طراحی صحنه و روش‌های خلاقانه فیلم‌برداری

یکی از وجوه درخشان Breaking Bad شیوه‌های خلاقانه فیلم‌برداری و طراحی صحنه بود که به هویت بصری خاص سریال کمک شایانی کرد. مایکل اسلوویس، مدیر فیلم‌برداری سریال همواره به‌دنبال زوایای غیرمعمول، لنزهای خاص و ترکیب‌بندی‌های بصری خلاقانه بود. او از دوربین‌های GoPro برای ثبت نماهای غیرمنتظره مثل داخل ماشین لباس‌شویی، زیر یخچال یا درون مخزن مواد شیمیایی استفاده می‌کرد تا مخاطب را به تجربه‌ی بصری بی‌همتایی دعوت کند. این نوآوری‌ها نه‌تنها سبک خاصی برای سریال خلق کردند، بلکه کمک کردند تنش‌ها و حالات درونی شخصیت‌ها بدون نیاز به دیالوگ به بیننده منتقل شوند.

در کنار فیلم‌برداری خلاقانه، طراحی صحنه نیز بسیار دقیق و هماهنگ با تحولات داستانی بود. از آشپزخانه‌ی ساده‌ی خانه والت گرفته تا آزمایشگاه زیرزمینی مدرن، همه محیط‌ها بسیار باورپذیر و قابل لمس بودند. برای مثال طراحی و تمیزی بیش‌ازحد آزمایشگاه گاس فِرینگ، بازتابی از شخصیت وسواسی و حساب‌شده‌ی او بود یا در سکانس‌هایی که والتر وایت به‌تدریج به Heisenberg تبدیل می‌شود، طراحی صحنه و نورپردازی هم تغییر کرده و فضای سرد و صنعتی‌تری را خلق می‌کند. این هماهنگی میان روایت، طراحی صحنه و تکنیک‌های فیلم‌برداری باعث شد بریکینگ بد نه‌تنها از نظر داستانی که از منظر زیبایی‌شناسی نیز به اثری منحصربه‌فرد تبدیل شود.

کپی لینک

۷. واکنش منتقدان و موفقیت در فصل‌های پایانی

اگرچه Breaking Bad از همان ابتدا با تحسین منتقدان همراه شد، اما اوج موفقیت آن از فصل چهارم به بعد رقم خورد؛ جایی که داستان به‌شکلی غیرقابل‌پیش‌بینی، پیچیده و در عین حال منسجم پیش می‌رفت. فصل پنجم به‌ویژه با اپیزودهایی مانند Ozymandias و Felina، توانست در میان برترین قسمت‌های تاریخ تلویزیون جای گیرد و تحسین گسترده‌ای از سوی منتقدان و مخاطبان کسب کند. اپیزود Ozymandias از سوی بسیاری از منتقدان به‌عنوان نقطه اوج درام‌نویسی و بازیگری در تلویزیون شناخته شده است؛ اپیزودی که در آن، ساختار اخلاقی والتر به‌طور کامل فرو می‌ریزد و پیامدهای تصمیمات او به اوج می‌رسند.

همزمان با استقبال منتقدان، فصل‌های پایانی سریال در مراسم‌های معتبر جوایز نیز موفق ظاهر شدند. برایان کرانستون، آرون پال و آنا گان موفق به دریافت جوایز امی شدند و وینس گیلیگان نیز تحسین گسترده‌ای برای نویسندگی و کارگردانی دریافت کرد. اما شاید مهم‌تر از همه، میزان رضایت بالای طرفداران بود. برخلاف بسیاری از سریال‌ها که در فصل پایانی با واکنش‌های منفی مواجه می‌شوند، Breaking Bad موفق شد تعادلی نادر میان کیفیت هنری، رضایت مخاطب و پایان‌بندی منطقی برقرار کند. این موفقیت پایدار باعث شد سریال در حافظه‌ی جمعی مخاطبان به‌عنوان یکی از کامل‌ترین و هوشمندانه‌ترین آثار تلویزیونی ثبت شود؛ مجموعه‌ای که از ابتدا تا پایان، انسجام خود را حفظ کرد و سطحی تازه برای سریال‌سازی تعریف کرد.

کپی لینک

۸. میراث سریال و اثرات فرهنگی

Breaking Bad به‌عنوان یکی از بهترین سریال‌های تاریخ تلویزیون شناخته می‌شود و علاوه‌بر آن تأثیر فرهنگی عمیقی نیز از خودش بر جای گذاشته است. این سریال تعریف تازه‌ای از ضدقهرمان ارائه داد و نگاه مخاطبان را نسبت به مرز میان خیر و شر تغییر داد. شخصیت والتر وایت با آن مسیر پیچیده‌اش، به الگویی برای روایت‌های بعدی در سریال‌های تلویزیونی تبدیل شد.

همچنین سبک بصری، روش‌های فیلم‌برداری و روایت اپیزودیک آن، الهام‌بخش نسل جدیدی از سازندگان تلویزیون بوده است. بسیاری از سریال‌های معاصر، از الگوهای روایی و شخصیت‌پردازی Breaking Bad تأثیر گرفته‌اند. افزون بر آن این سریال نقطه شروعی برای خلق جهانی بزرگ‌تر بود. اسپین‌آف موفق Better Call Saul و فیلم El Camino نشان دادند که دنیای ساخته‌شده توسط وینس گیلیگان ظرفیت روایی فراوانی دارد و مخاطبان هنوز از آن خسته نشده‌اند. Breaking Bad فراتر از یک سریال، به پدیده‌ای فرهنگی تبدیل شد که در خاطره جمعی مخاطبان جهان ثبت شده است.

نظر شما همراهان عزیز و همیشگی سایت فیلمزی درباره سریال بریکینگ بد چیست؟ اگر شما هم نکته‌ی جالبی درباره این سریال در ذهن دارید که در این مقاله به آن اشاره‌ای نشده است، آن را با ما و سایر مخاطبان سایت فیلمزی به اشتراک بگذارید.

مقاله رو دوست داشتی؟
نظرت چیه؟
داغ‌ترین مطالب روز

نظرات